گروه حامی پیمان

مشاوره حقوقی و وکالت انواع قرارداد پیمانکاری

گروه حامی پیمان

مشاوره حقوقی و وکالت انواع قرارداد پیمانکاری

گروه حامی پیمان

مشاوره و وکالت تخصصی در تهیه و تنظیم قرارداد پیمانکاری - تهیه و تنظیم قرارداد مشارکت در ساخت - وصول مطالبات پیمانکاری - شهرداری - وکالت دعاوی پیمانکاری - وکیل پیمانکاری - دعاوی پیمانکاری - شرایط عمومی پیمان

  • ۰
  • ۰

عوامل مؤثر در ایجاد حق زارعانه

در خصوص نحوه شکل گیری حق زارعانه باید گفت که این حق ، نوعی حق تقدم در زراعت بر روی زمینی است که زارع با اقدامات خود آن را قابل کشت و بهره برداری کرده است . در ایجاد حق زارعانه که عرف آن را به رسمیت شناخته است عوامل متعددی مؤثرند :

انجام اقدامات بر روی زمین زراعی صورت می گیرد .

نخستین عامل در تولید کشاورزی ، زمین است . برای ایجاد حق زارعانه ابتدا باید زمین زراعی باشد تازارع با اقدامات خود بر روی آن حقی برای خود ایجاد کند .

عمل زارع

 عمل زارع مهمترین رکن از ارکان تشکیل دهنده حق زارعانه  است چرا که عناصر دیگر بیشتر در ازدیاد حق زارعانه مؤثرند تا در تحقق آن باتوجه به اهمیت عمل زارع برخی حق زارعانه را « حق السعی زارع » هم نامیده اند .

 منظور از زارع کسی است که با داشتن یک یا چند عامل تولید بر قطعه زمین زراعی متعلق به دیگری به صورت انفرادی یا با اشتراک چند نفر دیگر به کشت و زرع می پرداخته و بر اساس عوامل پنجگانه ( زمین ، بذر ، آب ، نیروی کار ، شخم زدن ) محصول بین او و مالک تقسیم می شود .

مالک زمین زراعی

 منظور از مالک زمین زراعی در بحث حق زارعانه ، مالکینی است که زمین زراعی خودرا با قرارداد های زراعی و یا در نتیجه اذن به تصرف زارعین می دادند . از آنجایی که میزان اراضی خرده مالکان به قرار امرار و معاش خودشان بوده و خود در آن زمین ها کشت می کرده اند لذا صرفاً مالکان بزرگ ( عمده مالکان ) در بحث حق زارعانه مطرح می شوند .

استمرار عمل زارع ( استمرار زراعت بر زمین زراعی )

یکی دیگر از عناصری که منجر به ایجاد حق زارعانه برای زارع می شود آن است که عمل زارع مستمر باشد و مدت عمل وی موقت نباشد .

چرا که در بالا نیز بیان شد حق زارعانه بخاطر آبادانی که زارع در زمین مالک ایجاد کرده به زارع تعلق می گیرد و ایجاد چنین آبادی جز با گذشت زمان و فعالیت مداوم بر روی زمین حاصل نمی شود .

هرچند برخی برای ایجاد حق زارعانه مدت تعیین کرده اند ( مثلاً یک سال پس از انعقاد قرارداد با مالک را منشأ ایجاد حق زارعانه می دانند ) اما نظر درست تر این است که تعیین مهلت برای ایجاد حق زارعانه منطبق با واقع نیست و مدت را باید به عرف سپرد .

 

 

 

  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

معنای حق زارعانه و مصطلحات آن در نقاط مختلف

 

مبنای ایجاد حق زارعانه

 

در قدیم الایام به دلیل کمبود کار وامکانات اکثر زمین های مالکان به صورت بلا استفاده و بدون کشت باقی مانده بودند و این عدم زراعت برای سالیان متمادی باعث شده بود که اراضی مذکور قابلیت زراعی خود را از دست بدهند . در چنین مواردی مالکان برای اینکه از زمین های خود دستاوردی داشته باشند و اراضی مذکور بلا استفاده نمانند اقدام به انعقاد قرارداد زراعی با زارع می کردند که زارع در زمین های مذکور کشاورزی کرده و محصول بدست آمده به نسبت بین مالک و زارع تقسیم شود .

از آنجایی که این اراضی قابلیت بهره برداری نداشت مهیا کردن آن برای کشت زرع ، مشقت و رنج بسیاری می طلبید عرف و جامعه برای زارعی که زمین در نتیجه زحمت و تلاش وی مستعد کشاورزی بود حق تقدمی در کشت و زرع ایجاد می کرد که تحت عنوان حق زارعانه شناخته می شد .

 

تعریف حقوقی حق زارعانه

 

حق زارعانه عبارتست از : حق مالی برای زارع در ملک مزروعی مالک که به تبع تصرفات مستمر وطولانی زارع ، در ملک دیگری ، همراه باکار ، فعالیت ، ایجاد مر غوبیت و یا ابقای مرغوبیت سابق در اثر اذن مالک یا یکی از عقود زراعی مانند مزارعه و اجاره ایجاد می شود . خواه این حق در عقد تصریح شده باشد ویا به عنوان شرط ضمنی از عرف اقتباس گردد.

 

مصطلحات حق زارعانه در حقوق ایران

 

حق زارعانه در اقصی نقاط ایران به حکم عرف و عادت نام های متفاوتی دارد .

حق زارعانه در شمال ایران ( بیشتر در مازندران ) به عنوان حق تبر تراشی یا کارافه شناخته می شود . از دیگر مصطلحات حق زارعانه در شمال دستدارمی  یا دستارمی ، می باشد . در استان گلستان علاوه بر حق دستارمی  ، حق و نگه کنی نیز به جای حق زارعانه استفاده می شد.

این حق در منطقه آذربایجان با عنوان جور (جوار) شناخته می شد و در باسمنج و بعضی نقاط مراغه و قراجه داغ متداول بوده است . در شمال شرقی ( منطقه خراسان ) بَللَک به جای حق زارعانه متداول بوده است . در اطراف تهران قراپشک و در اصفهان کارکرد به کار برده می شده است .در کازرون نیز حق زارعانه را به دلیل تشابهی که با حق سر قفلی در زمان قدیم داشته ، سرقفلی می نامیدند .

اصطلاحات دیگری از جمله « حق نسق زراعی » ، « حق بند » ، « حق چماچم » ، «حق طنابی » ، «حق عمل»  ، «حق آبادانی » و حق الزراعه نیز از مواردی است که در عرف قدیم به جای حق زارعانه مصطلح بوده است .

لازم به ذکر است در قوانین و مقررات نیز حق زارعانه با اسامی و عناوین متعددی مورد اشاره قانون گذار بوده است ، از جمله حق اولویت رعیتی ، حق ریشه ، حق آب وگل ، کارافه ، دسترنج رعیتی و ........ .

 

 

  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

صدور پروانه اجباری در اختراعات

 

گاهی اوقات در یک اختراع از موضوع حق اختراع سوء استفاده می شود یا انکه از اختراع جهت تحقق منافع اجتماعی و مصلحت های اجتماعی بهره برداری نمی شود یا آنکه اختراع مورد بهره برداری قرار نمی گیرد . در این حالات حق انحصاری مخترع با محدودیت هایی از لحاظ قانون مواجه می شود و برای کاستن از اثرات مضر حق انحصاری مخترع ، قانون اجازه صدور پروانه اجباری اختراع را صادر می نماید. که این اجازه در دو بخش است : بخش اول مربوط به صدور پروانه اجباری به درخواست دولت است و بخش دوم مربوط به صدور پروانه اجباری غیر دولتی در اختراعات وابسته می باشد .

 

الف صدور پروانه اجباری درخواست دولت

در این حالت ، دولت یا شخص مجاز از طرف دولت ، مطابق با ماده 17 قانون ثبت اختراعات در صورتیکه منافع عمومی اقتضاء نماید ؛ با نظر وزیر یا بالاترین مقام ذی ربط در کمیسیون خاص ، مجوز بهره برداری را صادر خواهد نمود.

این کمیسیون ظرف 10 روز به مالک اختراع در خواست صدور مجوز بهره برداری را ابلاغ می کند.

ودرنهایت پس از طی پروسه ای پروانه اجباری را طی صورتجلسه ای اعطا خواهد کرد که دراین شرایط بهره برداری و نام سازمان دولتی یاشخص مجاز بهره بردار ، مدت بهره برداری و مبلغ قابل پرداخت به مالک و حدود اقدامات اجرایی و محدوده جغرافیایی و موارد مجاز استفاده از اختراع ، درج خواهد کرد.

  • قابلیت اعتراتض تصمیمات کمیسیون خاص در دادگاه :
  • تصمیمات کمیسیون مذکور ظرف 60 روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در شعبه یا شعب خاص دادگاه عمومی حقوقی تهران خواهد بود و این تصمیمات مجدداً قابل تجدید نظر استان تهران هستند .

ب- صدور پروانه اجباری غیر دولتی در اختراعات پیوسته ( وابسته )

زمانیکه اختراع مؤخّر واجد پیشرفت مهم فنی و دارای اهمیت اقتصادی بالایی است و بدون استفاده از یک اختراع مقدم قابل بهره برداری نیست در این حالت پروانه بهره برداری بدون موافقت بانک صادر خواهد شد.

مرجع صالح جهت صدور پروانه اجباری غیر دولتی در اختراعات پیوسته 

  • مرجع رسیدگی به درخواست فوق که درخواست مالک اختراع مؤخّر انجام می شود ، کمیسیون اداره مالکیت صنعتی می باشد.

قابلیت اعتراض تصمیمات کمیسیون اداره مالکیت صنعتی​​​​​​​

  • مطابق با ماده 170 ، تصمیمات کمیسیون فوق ، ظرف 60 روز از تاریخ ابلاغ ، قابل اعتراض در شعب دادگاه عمومی حقوقی تهران حسب آیین نامه ثبت اختراعات و آن هم مجدداً قابل تجدید نظر خواهی در محاکم تجدید نظر تهران خواهد بود.
  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

ملی کردن عبارتست از انتقال دائم اموال ودارایی های خصوصی به مالکیت عمومی که در تعقیب بعضی از اهداف سیاسی و اقتصادی ودر ازای پرداخت غرامت صورت می گیرد.

دهه چهارم قرن 14 هجری شمسی بهره برداری غیر مجاز وغیر اصولی از جنگل ها ومراتع به شدت روبه فزونی رفت واز آنجایی که جنگل ها ومراتع ملک شخصی اشخاص بودند ایرادی برآنها وارد نشد چرا که مالک با استناد به قاعده الناس مسلطون علی اموالهم و سوء استفاده از احترام به مالکیت خصوصی در قانون در اقدامات غیر اصولی خود کوتاه نمی آمد. همین امر و اوامر متعدد دیگر باعث شدتا قانون ملی شدن جنگل ها و مراتع به تصویب برسد.

به موجب این قانون مالکیت خصوصی جنگل ها و مراتع از بین رفت و مالکیت عمومی جای آن را گرفت .این اقدام رژیم حاکم به طور عام انگیزه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی فراوانی در خود داشته است . اما به طور خاص در جهت حفظ محیط زیست و برنامه ریزی صحیح در جهت بهره برداری از جنگل ها و مراتع بوده است.

 

روند ملی کردن مراتع وجنگل ها

از تاریخ 19/02/1340 که مجلس بیستم شورای ملی منحل شد ( انحلال مجلس بیستم به مدت 29 ماه به طول انجامید ) تا تشکیل دوباره آن در مورخه 14/07/1342 مصوبات گوناگونی به وسیله هیأت وزیران به تصویب رسید که تصویب نامه ملی شدن جنگل ها و مراتع یکی از آن هاست.

نحوه اعلام اراضی مشمول ملی شدن ، در قانون سابق بدین نحو بود که جنگلدارها بابررسی شاخصه های فنی در تشخیص اراضی ملی از مستثنیات صرف نظر از اینکه این اراضی سند مالکیتی دارند یا نه نسبت به تشخیص اراضی ملی از مستثنیات اقدام می نمودند و در صورتی که بعداًمالک یا ذینفعی به نظر جنگلدار اعتراضی داشت در کمیسیون ماده 20 به اعتراض وی رسیدگی می شد بعد ها کمیسیون ماده 56 قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع به این اعتراض رسیدگی می نمود.

آثار ملی کردن جنگل ها و مراتع

تصویب نامه هیئت وزیران مبنی بر ملی کردن جنگل ها و مراتع به مانند سایر قوانین و مقررات دارای آثار فراوانی بوده است از جمله این قانون می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1- زوال مالکیت خصوصی و ایجاد مالکیت عمومی

2- ابطال اسناد مالکیت خصوصی مالکین وتنظیم سند جدید به نام دولت و به نمایندگی اداره منابع طبیعی

3- فک اجباری معاملات رهنی یا با حق استرداد نسبت به اراضی ملی شده : در این خصوص لازم به توضیح است که بر اساس ماده 6 تصویب نامه قانونی ملی شدن جنگل ها و مراتع به قائم مقامی از بدهکار به سازمان جنگلبانی ایران تا میزان طلب خود از وجوهی که به موجب قانون مذکور قابل پرداخت بوده رجوع کنند.

4- تأسیس جایگاه « تشخیص اراضی ملی از مستثنیات »

  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

جرایم  ورشکستگی و مجازات آنها

  • جرائم ورشکستگی عبارتند از جرائم اعتداء و تجاوز به حقوق بستانکاران ورشکسته. یعنی هر نوع تجاوزی که به حقوق بستانکاران ورشکسته که در رابطه با اخذ مطالباتی که روی اموال ورشکسته به نسبت طلبی که دارند صورت می گیرد.
  • این تعریف تعریف جامع و کاملی بوده و شامل هر فعلی که به حق دائنین تجاوز کند، اعم از اینکه از سوی تاجر ورشکسته صادر شود یا از سوی اشخاص دیگر، می گردد.

 

خصوصیات جرائم ورشکستگی

  1. این جرائم از سوی تاجر ورشکسته یا از سوی اشخاص غیر صورت می گیرد.

  2. این جرائم گاهی قبل از صدور حکم ورشکستگی و زمانی بعد از آن واقع می شوند.

نکته: چنانچه جرایم ورشکستگی توسط شخص ورشکسته صورت گیرد جرائم ورشستگی به تقصیر و ورشکستگی به تقلب را تشکیل می دهند. لیکن جرائمی که غیر ورشکسته مرتکب می شود یا در قالب معاونت و مساعدت به ورشکسته برای ارتکاب جرم است و یا مستقل از ظروف و شرایط ورشکستگی و به منظور بدست آوردن منافع نامشروع و غیرقانونی می باشد.

 

نکات مهم:

 

  • در مقررات موجود در کشور ما، جرایم مربوط به ورشکستگی که از سوی شخص ورشکسته صورت می گیرد یا خطایی هستند یا عمدی. و بر این اساس به دو نوع محصور می شوند: 1- جرم ورشکستگی به تقصیر. 2- جرم ورشکستگی به تقلب. که هر یک مجازات خاصی در قانون برایشان پیش بینی شده است.
  • پر واضح است که رسیدگی به این جرایم در محکمه کیفری صورت می گیرد و نه در دادگاه حقوقی. البته در رسیدگی به این جرایم دادگاه کیفری نباید در امور حقوقی مداخله و تصمیم گیری نماید.
  • در خصوص جرایم ورشکستگی به تقصیر و ورشکستگی به تقلب باید گفت که این دو نوع جرم واقع نمی شوند مگر در حالت ورشکستگی و نمی شود علیه کسی مبادرت به طرح دعوی در رابطه با این جرایم نمود الا اینکه تاجری باشد که در پرداخت دیون وی توقف حاصل شده است. لذا باید ادله کافی در مورد تاجر بودن شخصی که در مظان اتهام ورشکستگی به تقلب یا تقصیر قرار می گیرد وجود داشته باشد.
  • در اقامه دعاوی جزایی ورشکستگی به تقصیر یا به تقلب شرط نیست که قبلا حکم ورشکستگی تاجر توسط محکمه حقوقی صادر شود، بلکه طرح این دعاوی از زمانی که حالت ورشکستگی فعلی ایجاد می گردد، امکان پذیر است.
  • در دعوای ورشکستگی محاکم حقوقی و کیفری هر یک مستقلاً عمل می کنند. هر یک از این دادگاه ها بدون در نظر گرفتن دعوی که در محکمه دیگری است به موضوع رسیدگی می کند. لکن محکمه حقوقی بدون تردید می تواند حکم ورشکستگی شخصی که از جرم ورشکستگی به تقصیر یا جرم ورشکستگی به تقلب برائت می گیرد را صادر نماید.
  • گاهی ممکن است که شخص تاجر همزمان مرتکب هر دو جرم ورشکستگی به تقصیر یا ورشکستگی به تقلب شود. چنانچه نسبت به یکی از جرائم برائت حاصل کند دلیل نمی باشد که نسبت به جرم دیگر هم دادگاه وی را تبرئه کند.

جرم ورشکستگی به تقصیر

 

  • ورشکسته به تقصیر هر تاجری می باشد که به سبب عدم احتیاط و تقصیر سنگین موجب خسارت به بستانکاران خود                 می گردد. و در واقع ورشکستگی به تقصیر ورشکستگی ای است که در نتیجه عدم حزم و احتیاط تاجر در اقدام به فعالیت تجاری یا تقصیر وی (تقصیر سنگین) ایجاد می شود.
  • نکته مهم: جرم ورشکستگی به تقصیر از جرائم غیرعمدی محسوب می شود و لذا مرتکب دارای قصد مجرمانه نمی باشد، اگرچه عنصر معنوی ورود ضرر در بستانکاران در این جرم وجود دارد. علت مجازات و کیفر شخص ورشکسته به تقصیر را باید در سوء مدیریت در اداره تجارت خانه و محل تجارت وی پیدا کرد که باعث از بین رفتن توان مالی و بروز ناتوانی در پرداخت دیونش شده است. یعنی فرض می شود که تاجر آن توجه و اهتمام لازم متعارف را در اداره تجارت خانه خود اعمال نکرده است.
  • نکته مهم آن است این تصور که برای انجام جرم ورشکستگی به تقصیر مجرد خطا و تقصیر کفایت می کند، درست نیست. واقعیت این است که این جرم هم مثل هر جرم دیگری بر اساس  فعل یا افعالی صورت می گیرد. لذا جرم ورشکستگی به تقصیر مانند جرائم دیگر دارای رکن مادی است که در صورت انجام آن فعل و همراه بودن با خطا و تقصیر، تحقق می یابد.

 

مصادیق جرم ورشکستگی به تقصیر

 

الف- ورشکستگی تکلیفی:

  • در ماده 541 قانون تجارت به این موارد تصریح شده است:
  1. در صورتی که محقق شود مخارج شخصی یا مخارج خانه شخص در ایام عادی نسبت به عایدی او فوق العاده بوده است.
  2. در صورتی که محقق شود که تاجر نسبت به سرمایه خود مبالغ عمده صرف معاملاتی کرده که در عرف تجارت موهوم یا نفع آن منوط به اتفاق محض است.
  3. اگر به قصد به تأخیر انداختن ورشکستگی خود خریدی بالاتر یا فروشی نازلتر از مظنه روز کرده باشد یا اگر به همان قصد وسایلی که دور از صرفه است بکار برده تا تحصیل وجهی نماید اعم از اینکه از راه استقراض یا صدور برات یا به طریق دیگر باشد.
  4. اگر یکی از طلبکاران را پس از تاریخ توقف بر سایرین ترجیح داده و طلب او را پرداخته باشد.

 

  • در صورت وقوع و اثبات این 4 مورد محکمه الزاماً باید حکم به ورشکستگی به تقصیر دهد.

 

ب- ورشکستگی به تقصیر اختیاری:

  •  در ماده 542 قانون تجارت به این موارد تصریح شده است:
  1. اگر به حساب دیگری و بدون آنکه در مقابل عوضی دریافت نماید تعهداتی کرده باشد که نظر به وضعیت مالی او در حین انجام آنها آن تعهدات فوق العاده باشد.
  2. اگر عملیات تجارتی او متوقف شده و مطابق ماده 413 قانون تجارت ظرف 3 روز از تاریخ وقفه در پرداخت قروض یا تعهدات نقدی خود به دفتر دادگاه بدوی اعلام نکرده و دفاتر تجاری خود را تسلیم نکرده باشد.
  3. اگر از تاریخ اجرای قانون تجارت مصوب 1303 و 12 فروردین 1304 دفتر نداشته یا دفاتر او بی ترتیب یا ناقص بوده یا در صورت دارائی وضعیت حقوقی خود را اعم از قروض و مطالبات بطور صریح معین نکرده باشد.
  • در صورت بروز این موارد دادگاه در صدور حکم ورشکستگی به تقصیر مخیر است و این قاضی محکمه است که حق ارزیابی دارد.
  • در نتیجه باید گفت در تحقق جرم ورشکستگی به تقصیر، قصد مجرمانه وجود ندارد بلکه ملاک خطای سنگین ورشکسته می باشد که در مواد 541 و 542 قانون تجارت به مواردی از آن ها اشاره شده است.

 

جرم ورشکستگی به تقلب

 

  • این جرم دارای دو عنصر اساسی ورشکستگی و تقلب می باشد.  در این جرم بستانکاران تاجر ورشکسته هستند که در مقام بزه دیدگان واقع می شوند. هدف قانون گزار از تعیین کیفر برای این جرم ایجاد حائلی بوده که بین تاجر ورشکسته و بین هر نوع تعدی که نسبت به این حق صورت می گیرد قرار گیرد.  این تعدی به دو صورت خود را نشان می دهد:
  1. به شکل بیرون کردن برخی از اموال ورشکسته از تحت سلطه بستانکاران 
  2. به شکل افزودن طلبکاران وهمی به بستانکاران تا مزاحم حقوق آنان شود.

 

ارکان جرم ورشکستگی به تقلب:

 

  1. صفت تاجر بودن شخص
  2. رکن مادی یعنی انجام یکی از افعال ذیل که در ماده 549 قانون تجارت آمده است.

الف- مفقود کردن دفاتر تجارتی

ب= مخفی کردن قسمتی از اموال

ج- از بین بردن اموال به طریق معاملات صوری

د- مدیون جلوه دادن متقلبانه بیش از میزان بدهی واقعی.

  1. قصد مجرمانه در ارتکاب این جرم.
  • بنابراین جرم ورشکستگی به تقلب جرمی عمدی محسوب می شود که برای تشکیل آن نیاز به قصد جنایی محض است.
  • رکن مادی در جرم ورشکستگی به تقلب بر اساس یک ایده قرار دارد و آن اضرار به طلبکاران از طریق مفقود کردن دفتر و مخفی کردن قسمتی از مال و انجام معاملات صوری می باشد. البته به شرط آنکه این فعل طبق آنچه که قانون بیان نموده است باشد.

 

مجازات های ورشکستگی به تقصیر و ورشکستگی به تقلب

  • طبق ماده 671 قانون مجازات اسلامی(تعزیرات) مجازات ورشکسته به تقصیر از 6 ماه تا 2 سال حبس است.

  •  نکته: اگر اتفاق افتد که مثلاً تاجری همزمان یک مورد از موارد ماده 541 و موردی از موارد ماده 542 قانون تجارت را انجام دهد نباید آن را تعدد جرم تلقی و احکام جداگانه در مورد مجازات وی صادر کرد.

  • با توجه به ماده 670 قانون مجازات اسلامی(تعزیرات 1375) کسانیکه به عنوان ورشکستگی به تقلب  محکوم می شوند به مجازات حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهند شد.

 

محرومیت اجتماعی و شغلی ناشی از ورشکستگی به تقصیر و به تقلب:

 

  1. بر اساس ماده 1231 قانون مدنی چند دسته از اشخاص نباید به سمت قیمومت معین شوند. من جمله کسانی که به علت ارتکاب جرم ورشکستگی به تقصیر به موجب حکم قطعی محکوم شده باشند.
  2. بر اساس ماده 1248 قانون مدنی در مورد ورشکستگی به تقصیر یا تقلب، قیم معزول می شود.
  3. مواد 8 و 9 قانون شهرداری در مورد شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان عدم محکومیت به ورشکستگی به تقصیر را شرط کرده اند.
  4. طبق ماده 9 قانون مطبوعات شخص حقیقی متقاضی صاحب امتیاز باید فاقد حجر ورشکستگی به تقصیر یا تقلب باشد.
  5. طبق بند الف ماده 35 قانون پولی و بانکی کشور، محکومین به ورشکستگی به تقصیر یا تقلب اعم از اینکه حکم از دادگاه های داخلی یا خارج کشور صادر شده یا محکوم مجرم اصلی یا شریک یا معاون جرم بوده باشد از تصدی امور بانکها به هر عنوان ممنوع می باشند.

 

جرم استنکاف از ارائه دفاتر

 در ماده 14 قانون اداره ورشکستگی و امور تصفیه آمده است که ورشکسته مکلف است اموال و  دفاتر خود را به اداره تصفیه معرفی نموده و در تحت اختیار آن بگذارد و گرنه به مجازات از 3 ماه تا 6 ماه زندان تأدیبی محکوم خواهد شد. بدیهی است این جرم ارتباطی به جرائم ورشکستگی به تقصیر یا تقلب ندارد.

 

جرایم اشخاص غیر ورشکسته

 

الف) شرکای شرکت:

  • طبق بند 1 ماده 551 به مجازت ورشکسته به تقلب (حبس از یک تا پنج سال) محکوم خواهند شد.
  • به این صورت که اگر شرکای شرکت عالما به نفع تاجر ورشکسته تمام یا قسمتی از دارائی منقول یا غیر منقول او را از بین ببرند یا پیش خود نگه دارند یا مخفی کنند.

 

ب) شرکای شخص ورشکسته در ارتکاب جرم:

  •  طبق ماده 551 قانون تجارت به مجازات ورشکسته به تقلب (حبس از یک تا پنج سال) محکوم می شوند.
  •  به این صورت که عالما با ورشکسته مشارکت و همکاری کنند تا به نفع او تمام و یا قسمتی از اموال منقول و یا غیرمنقول او را از بین ببرند.

 

                         ج) مدیر تصفیه:

  • طبق ماده 555 قانون تجارت  اگر مدیر تصفیه در حین تصدی به امور تاجر ورشکسته وجهی را حیف و میل کرده باشد به مجازات خیانت در امانت ( شش ماه تا سه سال حبس)  محکوم خواهد شد.
  • منظور از حیف و میل این است که مدیر تصفیه مبالغ نقدی موجود در ورشکستگی را به ضرر هیأت طلبکاران استعمال و تصاحب یا تلف یا مفقود نماید.
  • طبق ماده 672 قانون مجازات اسلامی-تعزیرات :« هر گاه مدیر تصفیه در امر رسیدگی به ورشکستگی بین طلبکاران و  تاجر ورشکسته مستقیما یا با واسطه از طریق عقد قرارداد یا به طریق دیگری تبانی نماید به شش ماه تا سه سال حبس و یا به جزای نقدی از سه تا هجده میلیون ریال محکوم می گردد.»

 

د) بستانکاران شخص ورشکسته

  • طبق بند 2 ماده 551 قانون تجارت بستانکاران و اشخاصی که به قصد تقلب به اسم خود یا به اسم دیگری طلب غیرواقعی را قلمدادکرده باشند و التزام هم داده باشند به مجازات ورشکسته به تقلب (حبس از یک تا پنج سال) محکوم می شوند.

 

          ه) بدهکاران شخص ورشکسته

  • بر اساس بند 3 ماده 24 قانون اداره تصفیه، اداره تصفیه مبادرت به انتشار آگهی ای می کند که حاوی اخطاریه است که به بدهکاران متوقف می دهد که در ظرف مدت دو ماه خود را معرفی کنند. متخلفین از این اخطار به جریمه نقدی معادل صدی بیست و پنج دین به نفع صندوق (ب) مذکور در ماده 54 این قانون محکوم خواهند شد و علاوه بر آن به حبس سه تا شش ماه بنا به نظر دادگاه محکوم خواهند شد.

 

        و) بستگان ورشکسته

  • طبق ماده 553 قانون تجارت اگر اقوام ورشکسته بدون شرکت او اموال او را از بین ببرند یا مخفی کنند یا پیش خود نگه دارند به مجازات سرقت محکوم می شوند.

      

      ز) اشخاصی که با نام مستعار و موهوم تجارت می کنند

  • طبق ماده 552 قانون تجارت این اشخاص به مجازات ورشکستگی به تقلب (حبس از یک تا پنج سال) محکوم خواهند شد.
  • برای وقوع این جرم کلیه ارکان ورشکستگی به تقلب جمع می گردد. الا اینکه شرط نیست که مرتکب تاجر باشد.
  • در این جرم همین که شخص در ورای نام شخصی دیگر که حقیقی یا وهمی است پنهان شده کفایت می کند.
  • در این جرم فرقی نمی کند که شخصی که نام وی را می برد، در صورت حقیقی بودن تاجر باشد و یا غیر تاجر.
  • در این  جرم شخص مرتکب باید از اینکه پشت نام دیگری خود را استتار کرده واقف باشد و این عمل را قصد کرده باشد.
  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

 

تقسیم مال موقوفه

  • تقسیم مال موقوفه نیز مانند فروش موقوفه از روش های غیر متعارف اداره اموال موقوفه می باشد.

 

  • تفاوت تقسیم مال موقوفه با تقسیم منافع وقف:
  • تقسیم منافع وقف از رایج ترین روش های اداره اموال موقوفه بوده که مسلماً متولی به عنوان مدیر وقف از آن مطلع می باشد در حالیکه تقسیم مال موقوف جزء موارد نادر اعمال حقوقی در مسیر حیات مال موقوفه است و معمولاً مدیران وقف نسبت به آن بی اطلاع یا کم اطلاع می باشند.

 

  • معنای حقوقی تقسیم

  • طبق ماده 591 قانون مدنی "تقسیم عبارتست از تفکیک حصه هر یک از شرکاء ملک مشاع معین از طریق تراضی شرکا یا از طریق حکم دادگاه در صورتی که بین همه شرکا تراضی واقع نشود."
  • نکته قابل توجه آن است که تقسیم مال مشترک فرع بر وجود مال مشاع و شراکت می باشد.

 

  • وقف مال مشاع

  • طبق ماده 58 قانون مدنی وقف مال مشاع مجاز است. به این علت که هدف مطلوب در وقف که حبس اصل مال و رها کردن منافع آن است در مورد اموال مشاع نیز حاصل می شود.

 

  1. تقسیم ملک از وقف
  • طبق ماده 597 قانون مدنی تقسیم ملک از وقف جایز است در واقع چنانچه ملکی مشترک بین دو نفر باشد و بخشی از آن  ملک وقف و بخشی غیروقف باشد، جدا کردن وقف از ملک جایز است و متصدی این جداسازی از طرف وقف متولی آن و یا موقوف علیهم و از طرف ملک غیروقفی مالک آن است.
  • نکته قابل توجه و مهم آن است که تقسیم ملک از وقف باید طوری باشد که برای تعدیل سهام احتیاج به دادن پول و یا مال دیگری به موقوفه پیدا نشود؛ زیرا آن مقداری از موقوفه که در مقابل رد مال یا پول قرار می گیرد به معنای انتقال موقوفه است و انتقال موقوفه از لحاظ قانون امکان پذیر نمی باشد(مگر در موارد خاص).

 

  • راه حل غیر قابل تقسیم بودن مال مشاع موقوفه چیست؟

  • طبق ماده 1 قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب 1357 و آئین نامه اجرائی آن: "افراز املاک مشاع که جریان ثبتی آنها خاتمه یافته اعم از اینکه در دفتر املاک ثبت شده یا نشده باشد در صورتی که مورد تقاضای یک یا چند شریک باشد با واحد ثبتی محلی خواهد بود که ملک مذکور در حوزه آن واقع است." و طبق ماده 4 این قانون: "ملکی که به موجب تصمیم قطعی غیر قابل افراز تشخیص شود با تقاضای هر یک از شرکا به دستور دادگاه فروخته می شود." اما نکته قابل توجه و مهم آن است که این ماده شامل فروش مال وقف                     نمی شود و بر فرض غیر قابل افراز بودن مال موقوف امکان فروش آن ( به جز مواردی که در مبحث فروش موقوفه آمده) نیست.

راه حل: جهت رفع ضرر از شرکای مالک ملک دادگاه می تواند در صورت عدم جواز فروش موقوفه از یکسو و عدم امکان افراز(تقسیم) از سوی دیگر، حکم به فروش تمام سهام غیروقف را صادر نماید و مثلاً اگر دو دانگ وقف و 4 دانگ آن متعلق به 4 نفر دیگر باشد دادگاه حکم به فروش سهام 4 نفر باقیمانده را صادر نماید.

 

  1. تقسیم وقف بین موقوف علیهم

  • موقوف علیهم می توانند "منافع"موجود را با توافق میان خود تقسیم نمایند. لذا این نکته مهم است که باید میان "تقسیم منافع" بین موقوف علیهم و "تقسیم عین موقوفه" در میان آنان تفاوت قائل شد.
  • طبق ماده 597 قانون مدنی: "تقسیم مال موقوفه بین موقوف علیهم جایز نیست لیکن منافع آن را می توانند بین خود تقسیم کنند." به عنوان مثال اگر باغی بر دو نفر وقف شده باشد می توانند توافق کنند که یکی از آن دو از نیمی از باغ استفاده کند و دیگری از نیمی دیگر.

 

  1. تقسیم وقف از وقف

  • این نوع تقسیم نه تنها مانع شرعی و قانونی ندارد بلکه به مصلحت وقف نیز می باشد.

  • مثالی در این مورد این است که دو نفر مالک در خانه ای شریکند و هر یک سهم مشاع خود را وقف بر فرزندان خود نماید.
  • تفاوتی بین اینکه واقف یکی باشد یا بیشتر در امکان تقسیم وقف از وقف وجود ندارد لیکن از آنجا که طبق ماده 82 قانون مدنی "هرگاه واقف برای اداره کردن موقوفه ترتیب خاصی معین کرده باشد متولی وقف باید به همان ترتیب عمل کند." بنابراین اگر واقف اشاعه و ارتباط بین دو وقف را شرط کرده باشد در این صورت باید از مقصود او پیروی کرد.
  • با توجه به مقررات وقف در هر مورد که تقسیم وقف به نفع موقوفه بوده و خلاف منظور وقف نباشد، تقسیم مانعی نخواهد داشت.
  • قابل توجه است که در تقسیم وقف از وقف در صورت نقسیم واحد ثبتی مبنی بر غیرقابل افراز بودن  دو موقوفه نمی توان به جز در موارد مجاز فروش موقوفه حکم به فروش و مزایده ملک وقف را نمود.
  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

امکان فروش مال موقوفه                                                                                    

  •   بیع مال موقوفه از روش های غیر معمول در اداره اموال موقوفه به شمار می آید. غیرمعمول بودن آن هم به این علت است که اصل بر بقای مال وقف است و هر آنچه به این وجود و بقاء به هر نحوی خدشه واردآورد امری استثنایی و یا لااقل غیر متعارف است.

فروش مال موقوفه در موارد زیر امکان پذیر است:

  1. خرابی موقوفه

  •  در حالتی است که موقوفه به حدی خراب شود که برگشت آن به حالت اولش و استفاده از آن به هیچ وجه ممکن نباشد و تنها راه استفاده از آن فروختن و انتفاع با بهای آن باشد. مانند چوبی که پوسیده شده که باید فروخته شود و با پول آن چیزی خریداری شود که موقوف علیهم از آن بهره ببرند.

  • طبق ماده 88 قانون مدنی: «بیع وقف در صورتی که خراب شود یا خوف آن باشد که منجر به خرابی گردد به طوریکه انتفاع از آن ممکن نباشد در صورتی جائز است که عمران آن متعذر باشد یا کسی برای عمران آن حاضر نشود.»

 

  • شروط فروش مال موقوفه در حالت عدم امکان استیفای منفعت:

الف) تعذر عمران موقوفه: یعنی اعاده آن به حال اولش و استفاده از آن ممکن نباشد. مانند آنکه اعیانی ملکی وقف است و آن اعیانی در اثر مرور زمان ب شکلی درآمده که چاره ای جز تخریب ندارد.

ب) عدم همکاری در عمران موقوفه: یعنی عمران آن متعذر نیست اما درعین حال کسی برای عمران آن حاضر                     نمی شود. مانند یک دستگاه ضبط صوت که کسی جهت تعمیر آن حاضر نمی شود که در این صورت با وضعیت موجود فروخته می شود.

نکته مهم:

  • امکان تعمیر یا دوباره بازسازی مال موقوفه در صورتی مانع فروش است که تأمین هزینه و وسایل آن از درآمد وقف یا یاری نیکوکاران در خارج موجود باشد وگرنه تنها به این بهانه که امکان عقلی یا عرفی تعمیر وجود دارد نمی توان مانع فروش موقوفه خراب شده گردید.

 

  1. ایجاد اختلاف بین موقوف علیهم به نحوی که موقوفه منجر به خرابی گردد.

 در مواردی که ایجاد اختلاف بین موقوف علیهم منجر به جرح شدید (سفک دماء به اصطلاح ماده 349 قانون مدنی) گردد از مبانی فروش موقوفه می باشد.
 یعنی حالتی که اختلاف موجب جرح شدیدی شود که نوعاً منجر به فوت گردد؛ و الاّ هر گاه اختلاف موجب اتلاف مال و زد و خورد و جرح های کوچک مانند شکستن سر
 و دست گردد فروش آن جایز نخواهد بود. زیرا این امر را عرفاً سفک دماء نمی گویند.

نکته مهم:

در تعریف سفک دماء که در قانون مدنی آمده و منجر به فروش موقوفه می گردد، عرف نقش تعیین کننده ای دارد و باید اختلاف به نحوی باشد که بیم اتلاف اموال و حتی خونریزی برود و این خطر ریشه کن نشود مگر با فروختن موقوفه.

 

  •       سفک دماء در انواع موقوفه:
  1. اگر موقوفه خاص باشد: بیم اختلاف و جراحت شدید بین موقوف علیهم ملاک است.
  2.  اگر موقوفه عام باشد: گاهی وجود موقوفه در یک نقطه و نحوه بهره برداری اهالی محل از آن موجب اختلاف و کشمکش می شود و صلح ثبات اجتماعی تحت الشعاع قرار می گیرد.

نکته مهم:

  • هر گاه قسمتی از موقوفه خراب یا مشرف به خرابی گردد به طوری که انتفاع از آن ممکن نباشد همان قسمت فروخته می شود. مگر اینکه خرابی بعض، سبب سلب انتفاع قسمتی که باقیمانده است شود در این صورت تمام موقوفه فروخته می شود.

با توجه به این نکته ی اخیر که در ماده 89 قانون مدنی آمده است برداشت می شود که امکان فروش مال موقوفه امری استثنایی و خلاف اصل می باشد و در این مورد باید صرفاً به مواردی که درآن یقین وجود دارد اکتفا کرد.

به طور مثال: اگر نیمی از درختان باغی که وقف شده است بخشکد، فروش نیم دیگر امکان ندارد ولی هر گاه تنها منبع آب چنین باغی از بین برود و بیم خشکیدن تمام باغ برود می توان تمام باغ را فروخت.

نکته مهم:

  • چنانچه موقوفه فروخته شود و با بهای آن تنها چیزی را بتوان خرید که منافعش برابر همان منافع ناچیز موقوفه خراب است و یا نزدیک به آن است در این صورت فروختنش جایز نیست و باید به همان حالت باقی بماند.

 

  • هر چند قانونگذار بیم و هراس از خرابی را مبنای فروش موقوفه قرار داده است ولی در عین حال باید گفت شرط تحقق فروش مال موقوفه آن است که یقین قلبی و اطمینان کامل از این بیم حاصل شود و این اطمینان فقط با حدس و گمان به وجود نمی آید بلکه شرایطی دارد:
  1. انجام کارشناسی و تائید کارشناسان مبنی بر خرابی موقوفه.
  2. مشخص کردن امکان یا عدم امکان مرمت و تعمیر موقوفه.

بنابراین اگر با شروط مذکور امکان تعمیر وجود داشت موضوع فروش منتفی است و در صورتیکه امکان پذیر نبود مشمول فروش می باشد.

 

نحوه فروش موقوفه

 

  • شرایط شکلی فروش موقوفه: طبق تبصره ماده 43 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه:

 « بیع و تبدیل موقوفه طبق مواد 88 و 89 قانون مدنی با کسب موافقت کتبی سرپرست سازمان موقوفه امکان پذیر خواهد بود و در صورتیکه متولیان موقوفه قصد فروش و تبدیل موقوفه را داشته باشند کسب موافقت سرپرست محترم سازمان ضروری است.»

نکته مهم:

  • در موقوفاتی که متولی مشخصی داشته باشد فروش موقوفه بر اساس صلاحدید ایشان است که در حکم امین موقوفه است (تبصره 4 ماده 7 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه). با این حال کسب موافقت سرپرست سازمان الزامی است.

نکته مهم:

  •  در موقوفاتی که متولی مشخصی نداشته باشد با عنایت به بند 1 ماده 1 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه و ماده 30 آئین نامه اجرائی آن که مقرر می دارد: « در مواردیکه اداره موقوفه به حکم ولی فقیه با سازمان است کلیه وظائف و مسئولیت های متولی به عهده سازمان خواهد بود.» معلوم می گردد این وظیفه مستقیماً بر عهده خود سازمان یعنی با اجازه و دستور سرپرست سازمان مأذون از طرف ولی فقیه خواهد بود.

 

تکلیف موقوفه پس از فروش

 

  • طبق ماده 90 قانون مدنی: « عین موقوفه در مورد جواز بیع به اقرب به غرض واقف تبدیل می شود.»

 این ماده را برخی «تبدیل به احسن» نام نهاده اند. هر چند به نظر می رسد تبدیل به احسن همواره نتیجه تبدیل موقوفه نیست مانند فروش موقوفه به جهت بیم سفک دماء که ممکن است موجب تبدیل به احسن (یعنی بهتر از آنچه سابق بوده) نباشد. لیکن و به هر وصف بر خلاف نظر واقف موقوفه به فروش رفته و لذا باید با خرید چیزی که می تواند نظر واقف را تا حدودی تأمین نماید آن را جبران کرد. بدین جهت از ثمن معامله مالی خریده می شود که تا حدالامکان با غرض واقف موافق باشد.

سوال مهم: آیا مالی که به وسیله ثمن موقوفه خریداری می شود به خودی خود وقف است یا آنکه پس از خریداری به وسیله عقد جداگانه باید وقف نمود؟

  • طبق قوانین موضوعه ایران  به علت شخصیت حقوقی مستقل موقوفه به نظر میرسد ثمن و بدل خریداری شده خود به خود وقف است.  در تأئید آن ماده 43 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه وجود دارد که طبق آن باید قائل به این بود ثمن و بدل موقوفه به خودی خود وقف است. برابر این ماده : « ثمن بیع وقف در صورت جواز بیع باید در حساب مخصوصی در بانک تودیع و با جلب موافقت سرپرست سازمان و بر طبق ماده 90 قانون مدنی رقبه دیگری به نام همان موقوفه خریداری گردد که عواید آن بر طبق وقفنامه سابق به مصرف خواهد رسید.»

 

حکم شرط فروش عین موقوفه در وقف نامه

 

  1. با توجه به اصطلاح "اقرب به غرض واقف" مندرج در ماده 90 قانون مدنی می توان این شرط را در حقوق کنونی پذیرفت. چرا که همه تلاش قانونگذار در مبحث وقف رعایت غرض واقف است و دلیلی نیست که چنین شرطی در موقوفه باطل باشد.
  2. ضمن اینکه اصل حاکمیت اراده در قراردادها نیز این نظر را تائید می کند. و باید حتی المقدور غرض واقف را بر اساس احسانی که زیربنای عقد وقف است در نظر گرفته و برای فروش موقوفه نباید چنان سخت گرفت که غرض واقف فدای این سختگیری شود.
  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

اجاره املاک اوقافی

یکی از مهم ترین و شایع ترین طریق ایجاد درآمد برای موقوفه اجاره دادن بخشی از آن جهت افزایش درآمد و صرف آن در اجرای نیات واقف است.

  • مباشران اداره اموال موقوفه در هر حال باید مصلحت موقوفه را رعایت نموده و در صورتیکه با اجاره دادن موقوفه استفاده از منافع در جهت نیات واقف متعذر می گردد نباید موقوفه به اجاره واگذار شود.

 

  • نکته مهم: چنانچه واقف در وقف نامه شرط خاصی راجع به نحوه اجاره مال گذاشته باشد و آن شرط خلاف مقتضای ذات عقد نباشد صحیح و شرط لازم الرعایه است و متولی نمی تواند خلاف آن عمل نماید. به عنوان مثال اگر واقف زمان اجاره را 3 سال تعیین نموده باشد متولی حق ندارد زائد بر آن مدت اجاره دهد.
  • با توجه به اینکه شخص متولی به نمایندگی از وقف اجاره می دهد نه به عنوان مالک منافع و نه به عنوان اصیل، اگر به مصلحت وقف عمل کند می تواند عین موقوفه را به هرمدت که صلاح می داند اجاره دهد و نفوذ این اجاره محدود به مدت حیات یا تصدی او نیست. چرا که شخص متولی در این میان مطرح نیست. کار او برای وقف ایجاد التزام می کند و لذا با فوت وی عقد اجاره پابرجاست و منفسخ نخواهد شد و متولی پس از او یا                       موقوف علیهم نمی توانند نفوذ این کار را نادیده گیرند.

 

مدت عقد اجاره املاک اوقافی

  • در صورت قید مدت اجاره در وقف نامه به همان نحو عمل خواهد شد و در غیر اینصورت متولی وکیل امینی است و بنا به مصلحت وقف عمل خواهد کرد.(ماده 82 قانون مدنی)

  • طبق ماده 501 قانون مدنی، اگر در عقد اجاره مدت به طور صریح ذکر نشده و مال الاجاره هم از قرار روز یا ماه یا سالی فلان مبلغ معین شده باشد اجاره برای یک روز یا یک ماه یا یک سال صحیح خواهد بود و اصولاً در صورت نبود ضوابط خاص در باب اجاره املاک اوقافی، باید به قواعد عام آن در قانون مدنی رجوع کرد.

 

مال الاجاره

اگر واقف ترتیبی برای تعیین مال الاجاره نداده باشد از آنجائیکه متولی وکیل امینی است، باید مصلحت وقف را از هر حیث رعایت کند و امکان تعدیل اجاره بها را در عقد قرارداد بیاورد. (ماده 82 قانون مدنی)

 

  • جهت حمایت از مصلحت وقف؛ ماده 1 لایحه قانونی تجدید قرارداد اجاره املاک و اموال موقوفه و تجدید انتخاب متولیان و امنا و انظار اماکن متبرکه مذهبی و مساجد مصوب 58 ، عقود اجاره موقوفه سابق از وضع لایحه را به کلی باطل دانسته و عقد قرارداد اجاره را به نرخ عادله پیش بینی نموده است.

 

طبق ماده 2 آئین نامه لایحه قانونی تجدید قرارداد اجاره املاک و اموال موقوفه و تجدید انتخاب متولیان و امنا و انظار اماکن متبرکه مذهبی و مساجد مصوب 58 ، اجاره بهای عادله املاک مورد اجاره و تصرفی موقوفه به شرح زیر تعیین                  می شود:

  • املاک  و مستغلات مشمول قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 56 بر اساس اجاره بهای قبلی و احتساب درصد شاخص کل بهای کالا و خدمات مصرفی است که همه ساله از طرف بانک مرکزی ایران منتشر می گردد.
  • در محل هایی که قانون روابط موجر و مستاجر اجرا نشده و یا درصد شاخص از طرف بانک مرکزی تعیین و اعلام نگردیده، اجاره عادله عبارت است از 8 درصد ارزش معاملاتی عرصه و ده درصد ارزش معاملاتی اعیانی که از طرف وزارت امور اقتصادی و دارایی تعیین و تصویب شده یا می شود.
  • در مورد آپارتمان ها، اجاره بهای قسمت های اشتراکی نیز با توجه به مقررات قانون تملک آپارتمانها، نسبت به حصه آپارتمان مورد اجاره محاسبه و منظور خواهد شد.
  • نسبت به املاک مزروعی و باغات اعم از شهری و روستایی که فاقد ارزش معاملاتی است، میزان اجاره عادله با جلب نظر کارشناس تعیین خواهد شد که اجاره برآوردی 6درصد ارزش ارزیابی شده خواهد بود.
  • برابر با بند« و» ماده 11 آیین نامه اجرایی قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه، حداقل مال الاجاره بر اساس نظر کارشناس رسمی یا خبره محلی و به نرخ عادله روز و سایر شرایط لازم در آگهی مزایده قید می گردد.

 

شرایط ویژه در طریق عقد اجاره موقوفه

طبق ماده 11 آئین نامه اجرائی قانون تشکیلات و اختیارات سازمان حج و اوقاف و امور خیریه مصوب 65، به منظور رعایت مصلحت وقف و بهره‌برداری صحیح باید رقبات موقوفه را با توجه به مفاد وقف‌نامه و قوانین مربوطه و با جلب نظر کارشناس رسمی ‌یا خبره محلی و رعایت شرایط زیر از طریق مزایده به اجاره واگذار نمود:

الف- خسارات احتمالی حتی‌الامکان به عهده مستأجر باشد.                                                  .
ب ـ از مستأجر باید ضامن معتبر و یا وثیقه مناسب برای تأدیه حقوق موقوفه و تخلیه و تحویل آن در پایان مدت اخذ شود.                                                          
ج ـ حق انتقال مورد اجاره از طرف مستأجر به غیر موکول به موافقت کتبی متولی و ادارات حج و اوقاف و امور خیریه باشد، بدیهی است‌ رعایت آیین‌نامه نحوه وصول  پذیره و اهدایی لازم است.                                                                                                                 . 
‌د ـ مدت اجاره نباید بیش از ده سال باشد مگر با جلب موافقت سرپرست سازمان.                                                                    .                                                                                        
‌ه‍ـ از پیشنهاد دهندگان برابر ده درصد مبلغ پیشنهادی به عنوان سپرده اخذ شود.                                                              .                                                                                           
‌و ـ حداقل مال‌الاجاره براساس نظر کارشناس رسمی یا خبره محلی و به نرخ عادله روز.                                                      .   
ز- سایر شرایط لازم در آگهی مزایده قید گردد.                                                          .
‌ک ـ اجاره‌نامه باید رسمی باشد و در مواردی که تنظیم اجاره‌نامه رسمی میسر نیست قرارداد تنظیم گردد.

 

با توجه به آئین نامه فوق شرایط ویژه ذیل برای عقد اجاره اموال موقوفه  نیاز می باشد:

  1. انجام مزایده
  2. دریافت پذیره
  3. دریافت اهدایی
  4. تنظیم سند رسمی اجاره
  5. اخذ ضامن معتبر یا وثیقه مناسب از مستاجر
  6. عدم حق واگذاری و انتقال منافع به غیر.

 

مزایده

  • برابر آیین نامه مورد اشاره اجاره موقوفه می بایست ازطریق مزایده انجام پذیرد و از طرفی می دانیم مزایده صورت خاصی از فروش یا انتقال مال یا منافع آن است که خریداران(طالبان خرید و در اینجا طالبان اجاره) با هم رقابت کرده و هر یک قیمتی بیشتر از آنچه که موجر عرضه نموده عرضه می نماید. مال الاجاره آخرین قیمتی است که عرضه شده و پس از آن قیمتی عرضه نشود.

لازم به ذکر است در حراج مبدأ مذکور وجود ندارد و از سایر جهات مانند مزایده است.

 

پذیره

  • پذیره وجهی است که به هنگام ایجاد اراضی موقوفه با اعطای حق تملک اعیان به مستأجر، به عنوان پذیره  ابتدایی و یا به هنگام انتقال رقبات، به عنوان پذیره انتقالی حسب مورد به نفع موقوفه با رعایت آئین نامه مربوطه دریافت خواهد شد.
  • پذیره ابتدایی:
  • در مواردی که زمین بلامعارض وقفی ابتدائاً با اعطای حق تملک اعیان جهت احداث واحد مسکونی و اداری و خدماتی و صنعتی دارای موافقت اصولی به اجاره واگذار می شود مبلغی متناسب با قیمت عادله روز که در هر حال نباید از سی درصد قیمت آن کمتر باشد طبق نظر کارشناس رسمی دادگستری و یا دو نفر خبره محلی به هنگام تنظیم سند اجاره به عنوان پذیره ابتدائی علاوه بر مال الاجاره عادله روز از متقاضی اعم از شخص حقیقی یا حقوقی دریافت خواهد شد.
  • پذیره ابتدایی در رقبات بلامعارض موقوفه که جهت استفاده به عنوان محل کسب به اجاره واگذار می شوند و موجب ایجاد حق سرقفلی برای مستاجر است صد در صد سرقفلی برابر نظر کارشناس یا خبره محلی به نفع موقوفه تعیین و واصل خواهد شد.
  • پذیره ابتدائی در صورتی که مستاجر در زمینی که برای سکونت اجاره نموده و بر خلاف شرط سند اقدام به محل کسب نموده باشد در موقع انتقال ملک یا اجاره محل کسب50 درصد سرقفلی برابر نظر کارشناس خواهد بود.

 

 

پذیره انتقالی:

ممکن است وجوهی هنگام انتقال رقبات به عنوان پذیره انتقالی حسب مورد به نفع موقوفه دریافت شود که به آنها پذیره انتقالی می گویند.

  • مستاجر عرصه ای که حق تملک اعیان داشته و احداث اعیان نموده است چنانچه بخواهد مورد اجاره را به غیر انتقال دهد 15% ما به التفاوت ارزش عرصه موقوفه نسبت به ارزش زمان اجاره فعلی را می باید به عنوان پذیره انتقالی به هنگام تنظیم سند اجاره به نفع موقوفه پرداخت نماید. این ترتیب در انتقالات بعدی نیز رعایت خواهد شد.
  • هرگاه مستاجر بخواهد واحد تجاری را که  عرصه و اعیان آن وقف است به غیر انتقال دهد باید با کسب موافقت متولی و اداره حج و اوقاف و امور خیریه 10% کل سرقفلی محل را که کارشناس یا خبره محلی تعیین می کند به هنگام تنظیم سند اجاره به موقوفه بپردازد و در صورتی که قبلاً سرقفلی به موقوفه پرداخت کرده باشد 10% مزبور نسبت به مابه التفاوت سرقفلی قبلی به موقوفه و سرقفلی فعلی، محاسبه و دریافت می شود.
  •  این حق در عرف حق مالکانه نامیده می شود که در آیین نامه نحوه و ترتیب وصول پذیره و اهدایی با عناوینی دیگر (پذیره) وجه قانونی گرفته و به وضوح می توان چهره حمایتی دولت از موقوفات را شاهد بود.

 

نحوه استفاده از پذیره:

  • برابر ماده 10 آیین نامه نحوه و ترتیب وصول پذیره و اهدایی مصوب 1365، وجوهی که  از محل پذیره و سرقفلی حاصل از اجاره و استیجار رقبات موقوفه و یا به عنوان اهدائی دریافت می گردد جزء عواید همان موقوفه محسوب و بنا به خواست واقف به مصرف می رسد.

  •  در صورتی که از عواید مذکور پس از وضع مخارج ضروری و اجرای نظر واقف مبلغی باقی بماند که بتوان رقبه جدیدی خریداری و یا اقدام به احداث بنای در قسمتی از اراضی آن نمود به منظور استمرار و بقاء موقوفه و تأمین نظر واقف و تضمین بیشتر آن برای سال های آینده با رعایت صلاح و صرفه وقف و با تحصیل مجوز از سرپرست سازمان عمل خواهد شد.

 

اهدایی:

  • اهدایی وجهی است که به هنگام  استیجار قانونی به موقوفه تقدیم می گردد و هدایای مستقل عبارت از                     کمک های بلاعوضی است  که از طرف اشخاص به ادارات حج و اوقاف و امور خیریه تقدیم می شود.
  • طبق ماده 10 آیین نامه نحوه و ترتیب وصول پذیره و اهدایی، اهدایی بر خلاف پذیره با الزام قانونی روبرو نیست و به وعده کمک های طرف قرارداد است به موقوفه جهت اعمال هر چه بهتر نیات واقف.
  • نکته مهم: هرچند دروقف عام اهدایی اصولاً جنبه کمک بشردوستانه به خود می گیرد ولیکن در وقف خاص باید به این کمک با جنبه احتیاط نگریست تا موجب تضییع حقوق افرادنشود . به عبارتی نباید موجب امتیاز شخص و موجبی جهت انتخاب او از میان سایرین با شرایط برابر باشد.
  • اگر شرط پرداخت اهدایی در قرارداد اجاره، تشویق مدیر وقف به زیر پانهادن قانون امری و اولویت شخص پرداخت کننده در میان سایرین باشد باید با توجه به نامشروع بودن این شرط، شرط را باطل دانست و حکم به صحت معامله داد.
  • در فرض مشروع بودن شرط پرداخت اهدایی در قرارداد اجاره، اگر اهدایی به عنوان عوض در عقد اجاره باشد، به نظر                   می رسد عنوان اهدایی بر آن مسامحه قانون گذار است و این پرداخت چیزی جز مال الاجاره نیست.
  • در فرض مشروع بودن شرط پرداخت اهدایی در قرارداد اجاره از یکسو و عدم امکان استرداد وجوه ماخوذه از سوی دیگر به نظر می رسد باید قائل به نوعی توافق اراده وفق ماده 10 قانون مدنی (اصل آزادی قراردادهایی که مخالف قانون و شرع و اخلاق حسنه و نظم عمومی نباشند) بود.

الزام به تنظیم یاتجدید قرارداد اجاره موقوفات :

  • طبق قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1365، در نظام کنونی اگر مستأجر نسبت به مورد اجاره حق کسب و پیشه داشت تجدیدقرارداد اجاره موقوفه قطعی و الزامی است و فی الواقع قرارداد استمرار داشته و جز در موارد استثنایی موجر (موقوفه) حق فسخ اجاره یا درخواست تخلیه را ندارد.

  • در املاک موقوفی مورد اجاره که مشمول حق کسب و پیشه می باشند، امکان مزایده وجود ندارد لیکن می توان با درخواست تعدیل اجاره بها برابر نظر کارشناس خبره از تضییع حقوق موقوفه جلوگیری نمود.
  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

انحلال عقد اجاره

انحلال قرارداد اجاره

  • انحلال به چه معناست؟
  • یکی از معانی انحلال به معنای پایان دادن به اعتبار یک قرارداد یا رابطه قانونی و آثار حقوقی آن می باشد.
  • تفاوت انحلال قرارداد و تعلیق آن:
  • تعلیق قرارداد در مواردی به کار می رود که اجرای قرارداد بنابر علتی معلق شده  است و با ازبین رفتن علت تعلیق، قرارداد باز اثر خود را پیدا می کند و اعتبار دارد اما در انحلال قرارداد، قرارداد از تاریخ انحلال هیچ اثر حقوقی ای ندارد.

 

موارد انحلال قرارداد اجاره

  1. انفساخ عقد اجاره.

انفساخ قرارداد اجاره بدین معنی می باشد که عقد اجاره بدون اینکه نیاز به عمل حقوقی اضافی باشد خود به خود از بین می رود. اما این بدین معنی نیست که طرفین نتوانند در خصوص انحلال قرارداد اجاره با هم توافق نمایند. بدین صورت که شرطی در قرارداد درج نمایند و در خصوص انفساخ احتمالی عقد اجاره تراضی نمایند.

  1. بطلان قرارداد اجاره

بطلان قرارداد به این معنی است که عقد از ابتدا فاقد شرایط لازم برای اعتبار بوده و به نحو قانونی منعقد نشده است. عقد باطل در عالم حقوق منشا اثر نمیباشد و هیچ حق و تکلیفی به وسیله آن ایجاد نمیشود.

  1. فقدان شرایط اساسی صحت معاملات.

صحت هر قرارداد منوط به احراز شرایط اساسی صحت معاملات است که در ماده 190 قانون مدنی مورد اشاره قرار گرفته است.

این شرایط عبارتند از : قصد و رضای طرفین، اهلیت طرفین، معین بودن موضوع معامله و مشروعیت جهت معامله.

در صورت فقدان هریک از شرایط فوق، معامله باطل است و چنین قراردادی واجد اثر حقوقی نمیباشد.چنانچه عقد اجاره باطل گردد(به دلیل فقدان یکی از شرایط صحت) آنچه به عنوان اجرت المسمی (اجاره بها) داده شده باید مسترد شود و مستاجر بدل منافعی که استیفا کرده را به موجر می پردازد. (اجرت المثل)

  1. فقدان شرایط اختصاصی صحت عقد اجاره.

علاوه بر شرایط عمومی، شرایط دیگری نیز وجود دارد که صرفا به عقد اجاره اختصاص دارد. از جمله قدرت بر تسلیم منافع به مستاجر و امکان بهره مندی از منافع با بقای عین.

  • بنابراین در صورتی که موجر قادر به تسلیم منافع به مستاجر نباشد و مستاجر نیز نتواند شخصا منافع را در اختیار بگیرد اجاره باطل است. (ماده 470 قانون مدنی)
  1. مطابق با  ماده 477 قانون مدنی موجر باید عین مستاجره را در حالتی تسلیم نماید که مستاجر بتواند استفاده  مطلوبه را از آن بکند. همچنین معطل ماندن انتفاع و عقیم ماندن هدف از انتفاع، اجاره را باطل می سازد. به طور مثال اگر مورد اجاره اتومبیلی باشد و موجر آن را با نقص فنی تحویل دهد، به گونه ای که اتومبیل حرکت نکند، تسلیم انجام نشده است و اجاره باطل است.
  2. هر گاه موجر اطلاعات لازم برای راندن اتومبیل را در اختیار مستاجر قرار ندهد، تسلیم ناقص است و اثر حقوقی ندارد.
  • همچنین منافع مالی را میتوان به اجاره واگذار کرد که استفاده از آن موجب تلف عین نشود؛ مثل ملک مسکونی و تجاری یا خودرو. اما مواردی مثل مواد خوراکی، شمع و نمیتوانند موضوع اجاره واقع شوند؛ چرا که انتفاع از آنها اصولا مستلزم تلف عین است.
  1.  اجاره اموال مصرف شدنی مانند میوه جات برای استفاده نامتعارفی که به تلف آن منتهی نمی شود (مانند نمایش دادن) صحیح است به علت بقاء اصل عین مستاجره.
  2. تلف مورد اجاره پیش از قبض.

هدف از قرارداد اجاره استیفای از منفعت در برابر عوض است. بنابراین تلف منفعت تعهد طرف دیگر را نیز منحل می سازد. تلف مورد اجاره ممکن است به واسطه حوادث قهری باشد یا در اثر عمل موجر. چنانچه تلف مورد اجاره ناشی از حوادث قهری باشد عقد اجاره منفسخ می گردد و موجر باید اجاره بهاء دریافت شده از مستاجر را به او برگرداند. این بطلان ناظر به حالتی است که عین مستأجره در اثر حوادث خارجی تلف شده اما اگر موجر یا ثالث آن را از بین ببرند، اجاره به قوت خود باقی است و مستأجر می‌تواند جبران خسارت خود را از آن‌ها طبق مقررات اتلاف و تسبیب بخواهد.

همچنین در قانون مقرر گردیده در صورتی که موجر سبب تلف شده یا ثالث پیش از قبض ، عین مال را از بین ببرد ، مستاجر حق فسخ اجاره را نیز دارد.

 

  • نکته مهم: لازم به ذکر است تلف عین مستاجره در صورتی موجب انفساخ عقد اجاره است که عین مستاجره عین معین باشد، اما در عین کلی، چون آن چه تسلیم شده است، مصداقی از کلی است، مستاجر می تواند فرد دیگری از آن کلی را از موجر درخواست نماید.
  1. از بین رفتن قابلیت انتفاع عین

طبق ماده 481 قانون مدنی ، هرگاه عین مستاجره به واسطه عیب از قابلیت انتفاع خارج شده و نتوان رفع عیب نمود اجاره باطل      می شود. چرا که موضوع اجاره واگذاری قابلیت انتفاع به مستاجر است و در واقع عین مستاجره باید تا اخر مدت اجاره قابلیت انتفاع داشته باشد هرگاه این قابلیت از بین برود از لحاظ مستاجر ، در حکم تلف عین است. همچنین در صورتی که عین مستاجره از ابتدا قابل انتفاع بوده اما در اثناء مدت از قابلیت انتفاع خارج شود از آن به بعد منفسخ می شود.

  1.  ناتوانی و یا عذر مستاجر در انتفاع از مورد اجاره، مجوز فسخ عقد نیست؛ به طور مثال هرگاه شخصی اتومبیلی را برای مسافرت کرایه کند و در اثر بیماری نتواند به مسافرت برود، اجاره منحل نمی شود.

ولی اگر مانع خارجی باشد مانند ممنوع شدن از شغلی که مستاجر به آن اشتغال داشته اجاره منفسخ می شود.

  1. اگر مستاجر به واسطه رقابت و عرضه کالای بهتر از سوی رقبا، نتواند به اهداف خود از انعقاد قرارداد اجاره برسد، عقد اجاره صحیح بوده و مستاجر هیچ حقی در انحلال آن ندارد.
  2. در رابطه با عیبی که موجب بطلان اجاره می شود باید گفت هرگاه عیب قابل رفع باشد، اجاره نافذ و صحیح است ولیکن مستاجر حق فسخ دارد.
  3. فوت مستاجری که شرط مباشرت او شده باشد

طبق ماده 497 قانون مدنی عقد اجاره با فوت مستاجر باطل نمی شود مگر زمانی که شرط مباشرت مستاجر شده باشد. بدین معنی که موجر با مستاجر شرط نموده باشد که فقط خود مستاجر حق استفاده از عین مستاجره را دارد و حق اجاره دادن آن را به دیگری ندارد. در این حالت با فوت مستاجر عقد اجاره منفسخ می گردد.

  • نکته مهم : از نظر دکترین حقوقی  مقصود از شرط «مباشرت» در ماده 497، موردی است که مباشرت، قید انتقال منفعت باشد به نحوی که با منتفی شدن مباشرت مستاجر، انتقال منفعت نیز منتفی گردد. در فرضی که مستاجر تعهد کرده است که تنها خود از عین مورد اجاره استفاده کند، فوت مستاجر باعث بطلان اجاره نمی شود و موجر می تواند، به این علت  که انجام شرط ممتنع شده است اجاره را فسخ کند.
  • در اینجا باید به این نکته نیز دقت نمود که مستاجر نمی تواند به مدت عمر خود، خودش مالک منافع گردد. به این معنی که نمی تواند بر اساس قراردادی خانه ای را اجاره کند به مدت عمر خودش که بر اساس قرارداد تا زنده است از منافع آن خانه استفاده نموده و در آن زندگی کند. چرا که در این حالت مدت اجاره نامعلوم است و در نتیجه آن اجاره باطل می گردد. به همین جهت در قانون تاکید شده که یکی از شرایط صحت قرارداد اجاره معلوم بودن دقیق مدت زمان آن است. بنابراین نباید شرط مباشرت را با این مورد اشتباه گرفت.
  1. فوت موجر چنانچه برای مدت عمر خود مالک منافع باشد

همانگونه که گفته شد طبق ماده 497 قانون مدنی عقد اجاره با فوت موجر باطل نمی گردد. به این علت که از لحاظ حقوقی اجاره عقدی لازم است؛ اما یک استثناء وجود دارد و آن زمانی است که موجر فقط برای مدت عمر خود مالک منافع عین مستاجره بوده باشد. در این صورت با فوت موجر منافع عین مستاجره دوباره به مالک آن برمی گردد و آن منافع به وارث منتقل نمی شود و در نتیجه موجر با فوت ، دیگر طرف قرارداد اجاره با آن مستاجر نمی باشد و به همین دلیل قرارداد اجاره منفسخ می شود.

  1. مالکیت موجر بر منفعت برای مدت عمر خود ممکن است به طور مثال ناشی از هبه، وصیت، معاوضه و یا صلح منفعت به مدت عمر موجر باشد و .... .
  2. پایان مدت اجاره

طبق ماده 494 قانون مدنی با تمام شدن مدت اجاره ، عقد اجاره هم از بین می رود و مستاجر باید کالای مورد اجاره را تحویل بدهد. پایان مدت اجاره از موارد انفساخ عقد اجاره می باشد.

اما اگر بعد از تمام شدن مدت اجاره ، مالک بر ادامه تصرفات مستاجر رضایت دهد در این صورت چنانچه از آن خانه انتفاع برده و استفاده کرده است می بایست به موجر اجرت المثل پرداخت نماید. اما در صورتی که موجر رضایت به ادامه استیفاء مستاجر از عین مستاجره نداشته باشد ، موجر می تواند از وی اجرت المثل دریافت نماید هر چند که مستاجر از آن استفاده ننموده باشد.

  1. وضع حقوقی مستاجر پس از پایان مدت اجاره:

1. قبل از مطالبه مالک: مستأجر در حکم امین است و مسئول تلف یا نقصی که از تقصیر او ناشی نشده نیست و در صورتی باید                          اجرت المثل بپردازد که استیفاء منفعت کرده باشد.

2. پس از مطالبه مالک: مستاجر در حکم غاصب است و مسئول تلف یا نقص مال است و باید اجرت المثل مال را بپردازد ولو اینکه استیفا منفعت نکرده باشد.

  1. اجرتی المثلی که مستاجر مطابق با این ماده چه در فرض اذن داشتن از ناحیه موجر و چه در فرض اذن نداشتن پرداخت می نماید اجرت المثل واقعی است که با توجه به نرخ روز بازار توسط کارشناس محاسبه می شود.
  2. لازم به ذکر است که در قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 56 حق موجر در درخواست تخلیه محدود به موارد معینی شده است از جمله تخلیه برای «سکونت» خود موجر یا همسر یا فرزند یا پدر و مادرش و یا تخلیه برای احتیاج صرفاً «خود موجر» برای کسب و تجارت.

 

  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان
  • ۰
  • ۰

تقریبا از زمانی که آپارتمان ها با افزایش قیمت جدی روبرو شدند و قدرت خرید جامعه در این موضوع پایین آمد ، قانون پیش فروش ساختمان   در  سال  89   به تصویب رسید که در نتیجه این تصویب از خریداران حمایتی صورت گیرد. لذا در سال‌های اخیر قراردادهای پیش فروش  ساختمان از رونق بسیار بالایی برخوردار شده اند.

  • قرارداد پیش فروش چیست؟

  • مطابق   با   ماده   1   قانون   پیش  فروش   ساختمان «   هر  قراردادی   با هر عنوانی  که طی  آن   مالک   رسمی  زمین  (پیش فروشنده)  متعهد به احداث  یا تکمیل واحد ساختمانی مشخص در آن زمین شود و واحدی از آن را با هر نوع کاربری به خریدار (پیش خریدار) تحویل دهد » قرارداد پیش فروش اطلاق  می شود.
  •  پس نباید چنین تصور نمود که با تغییر عنوان قرارداد مثلا پیمانکاری یا مشارکت یا سرمایه گزاری یا مدیریت پیمان یا                  مبایعه نامه می توان قانونگزار را دور زد.
  • هر ملکی با هر نوع کاربری اعم از مسکونی،تجاری، اداری و غیره مشمول قانون پیش فروش ساختمان است به شرطی که :

اولا: دارای پروانه ساختمان باشد.ثانیا : دارای شناسنامه فنی باشد .  ثالثا :دارای سند مالکیت رسمی باشد.

  • قرارداد پیش فروش آپارتمان ، یکی از عقود تشریفاتی است؛ بدین معنا که قانونگذار اصول و تشریفات خاصی را برای آن در نظر گرفته که همه افراد باید از آن تبعیت نمایند. ازجمله تشریفات این قرارداد آن است که باید حتما در یکی از دفاتر اسناد رسمی تنظیم گردد. فی الواقع مشاوران املاک مکلفند پس از انجام مذاکرات مقدماتی، طرفین را برای تنظیم سند رسمی این قرارداد به همان دفترخانه ببرند و نمی‌­توانند خودشان اقدام به تنظیم قرارداد پیش فروش نمایند. ( ماده 24  قانون پیش فروش ساختمان )
  • قرارداد  پیش فروش  ساختمان از نظر  حقوقی   یک  قرارداد  لازم  بوده  و اصولاً  اشخاص حق ندارند به صورت  یک طرفه به این قرارداد  خاتمه دهند؛ مگر آنکه موجبی برای فسخ قرارداد  وجود داشته  باشد که این موجبات  در قانون  پیش فروش  ساختمان  مورد  اشاره  واقع شده اند.

 از جمله موارد حق  فسخ طرفین  قرارداد  به شرح ذیل است :

حق فسخ خریدار : 1لف)   اگر مساحت ساختمانی  که فروشنده  به خریدار تحویل داده است، کمتر از 95 درصد مساحت قید شده در متن قرارداد باشد، مطابق  با  ماده  7  قانون  پیش فروش ساختمان خریدار در این حالت می‌تواند  یا این قرارداد را فسخ نماید و یا تفاوت قیمت را  بر پایه قیمت روز بناء و براساس نظر کارشناسی از پیش‌فروشنده مطالبه کند.

  • ب)  مطابق  با  ماده 7  قانون  پیش فروش ساختمان چنانچه مساحت بنا  بیش  از  پنج درصد (5%) از زیربنای مقرر در قرارداد باشد صرفاً خریدار حق فسخ قرارداد را دارد.
  • حق فسخ فروشنده: اگر خریدار اقساط را سر موعد نپردازد؛ براساس ماده  16  قانون پیش فروش ساختمان، فروشنده در این حالت موظف است که ابتدا مراتب را کتباً به اطلاع دفترخانه تنظیم سند برساند. دفترخانه ظرف مدت یک هفته به خریدار اخطار می‌دهد که طی یک ماه نسبت به پرداخت اقساط معوقه اقدام نماید. در غیر این صورت، قرارداد ازجانب فروشنده قابل فسخ خواهد بود.
  • نکته بسیار مهم برای فسخ قرارداد پیش فروش آپارتمان از ناحیه فروشنده این است که می‌بایست با تنظیم اظهارنامه کتبی و ابلاغ آن ازطریق دفتر اسناد رسمی تنظیم‌کننده قرارداد صورت پذیرد.

 

  • مطابق با  ماده  2  قانون  پیش  فروش ساختمان  در قرارداد پیش‌فروش باید موارد زیر به صراحت عنوان شود:
  • مشخصات طرفین   اعم از حقیقی  یا حقوقی.
  • مورد معامله (پلاک و مشخصات ثبتی و نشانی  وقوع  ملک) .
  • مشخصات ظاهری ملک ( اوصاف و امکانات واحد ساختمانی مورد معامله مانند مساحت اعیانی ، تعداد اتاقها و....     )
  • مشخصات فنی و معماری ملک ( :مشخصات فنی و معماری ساختمانی  که واحد در آن احداث میشود  مانند موقعیت ، کاربری و  مساحت کل عرصه و زیربنا، تعداد طبقات  و کل واحدها  و....)
  • قیمت ملک  ( بها یا عوض).
  • سند رسمی مالک (پیش فروشنده) یا وکالتنامه پیش فروشنده.
  • تاریخ تحویل ملک و تنظیم سند رسمی انتقال قطعی.
  • تعیین تکلیف راجع به خسارات ، تضمینها و قرارداد بیمه ای ، تغییر قیمت و تغییر مشخصات مورد معامله .
  • معرفی داور .
  1. مستندا به ماده  4 قانون پیش فروش  ساختمان ، هیچ دفتر خانه ای بدو ن این اسناد و مدارک حق انعقاد و تنظیم قرارداد رسمی پیش فروش ساختمان را ندارد:
  • سند رسمی مالکیت  یا سند رسمی اجاره  با حق احداث  بنا
  • پروانه یا جواز ساخت کل ساختمان
  •   شناسنامه فنی  مستقل برای هر واحد ساختمانی
  • بیمه نامه مسؤلیت های مندرج در ماده ۹ قانون پیش فروش ساختمان (  مسئولیت  پیش  فروشنده  در قبال خسارات ناشی از عیب بنا و تجهیزات آن و نیز خسارات ناشی از عدم رعایت ضوابط قانونی  در قبال پیش خریدار و اشخاص ثالث)
  • پاسخ استعلام از اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک.
  • تاییدیه مهندس ناظر ساختمان مبنی بر پایان عملیات پی ساختمان.
  1.  لازم به ذکر است مطابق با ماده 18  قانون پیش فروش ساختمان  ، پیش خریدار می تواند با کسب رضایت پیش فروشنده تمام حقوق خود را به شخص دیگری واگذار کند. پس از آن منتقل الیه قائم مقام پیش خریدار بوده و باید به تمام تعهدات باقی مانده عمل کند. اگر پیش خریدار بدون اجازه پیش فروشنده حقوق خود در قرارداد پیش فروش را به غیر انتقال دهد ، انتقال گیرنده  رسمیتی در مقابل  پیش فروشنده ندارد و باز هم پیش خریدار مسئول پرداخت اقساط و انجام تعهدات است.
  2. مبلغ نمونه قرارداد پیش فروش ساختمان، همان قیمت ملک مورد معامله می‌باشد که طرفین قرارداد بر سر این مبلغ و نحوه پرداخت آن با یکدیگر توافق می‌نمایند. خریدار می‌تواند با توافق با فروشنده این مبلغ را در چند قسط پرداخت نموده و یا بخشی از آن را به‌ صورت نقد و باقی ‌مانده را تقسیطی بپردازد. نکته قابل توجه در این زمینه، این است که مطابق با ماده  11 قانون پیش فروش ساختمان، حداقل 10 درصد از مبلغ قرارداد باید همزمان با انتقال رسمی  مالکیت پرداخت گردد.
  3. با توجه به ماهیت قرارداد پیش فروش ساختمان ، فوت  یکی از طرفین موجب انفساخ یا ابطال قرارداد نخواهد شد و ورثه شخص متوفی قائم مقام او در قرارداد پیش فروش خواهند بود و ملزم به اجرای تعهدات مورث خود می باشند. البته طرفین می توانند فوت یکی از طرفین را موجد حق فسخ برای طرف دیگر بدانند اما این امر مستلزم تصریح در قرارداد است.
  • تعهدات پیش فروشنده و پیش خریدار

الف )  تعهدات پیش فروشنده :

1-ساخت ساختمان مطابق با ویژگی ها و اوصاف مقرر در قرارداد

2-تسلیم ساختمان در موعد مقرر به پیش خریدار

3-تنظیم سند رسمی انتقال مالکیت به نام خریدار

ب) تعهدات پیش خریدار :

1-پرداخت ثمن

2-تحویل گرفتن ساختمان و امضاء ذیل صورت مجلس تحویل

3-حضور در دفترخانه، امضاء اسناد رسمی انتقال مالکیت و پرداخت هزینه های قانونی طبق قرارداد .

مطابق با   ماده  13  قانون  پیش فروش ساختمان: « پیش‌خریدار به نسبت اقساط پرداختی  یا عوض قراردادی ،  مالک  ملک  پیش ‌فروش‌ شده می‌گردد و در پایان مدت قرارداد پیش‌فروش و اتمام ساختمان ، با تأیید مهندس ناظر در صورتی‌ که تمام اقساط را پرداخت یا عوض‌قراردادی را تحویل داده  باشد، با ارائه مدارک مبنی بر ایفای تعهدات، می‌تواند  با  مراجعه  به  یکی از دفاتر اسناد رسمی، تنظیم سند رسمی انتقال به نام خود را درخواست نماید. چنانچه پیش‌فروشنده حداکثر ظرف ده روز پس از اعلام دفترخانه از انتقال رسمی مال پیش‌فروش‌شده خودداری نماید، دفترخانه با تصریح مراتب مبادرت به تنظیم سند رسمی به نام پیش‌خریدار یا قائم مقام وی می‌نماید. اداره ثبت اسناد و املاک محل وقوع ملک مکلف است به تقاضای ذی‌نفع نسبت به تفکیک و یا افراز ملک پیش‌فروش‌شده اقدام نماید. »

 

نتیجه‌گیری

عقد قرارداد پیش فروش ساختمان ممکن است سبب گردد افراد صاحب مسکن شده و از پرداخت اجاره‌های سنگین خلاصی یابند؛ اما همواره این موضوع باید مد نظر افراد، چه به‌عنوان پیش‌فروشنده و چه به‌عنوان پیش‌خریدار، باشد که اگر بدون آگاهی از قانون پیش فروش آپارتمان و عرف حاکم بر این قرارداد معامله نمایند، ممکن است نه‌تنها متحمل خسارت نقدی گردند، بلکه مورد کلاهبرداری قرار گرفته و سرمایه خود را در این راه از دست بدهند. درنتیجه، اگر در شرف عقد چنین قراردادی می‌باشید، الزامات حقوقی را رعایت نموده و قرارداد پیش فروش را در بنگاه املاک معتبری منعقد نمایید تا ریسک این قرارداد به حداقل برسد.

  • www.hamipeyman.com گروه حامی پیمان