منشأ و منابع ایجاد حق زارعانه
حق زارعانه علاوه بر اینکه در مقررات موضوعه پیش بینی گردیده است ، در عرف و عادت محلی در نقاط مختلف ایران هم به رسمیت شناخته اند ، و در واقع تمامی عناوینی که تحت منابع حقوق از آن ها بحث می کنیم . به نوعی وجود حق زارعانه را در سیستم حقوقی ایران قبول نموده اند.
نقش قانون موضوعه در ایجاد حق زارعانه
در نظام حقوقی ، قانون مهمترین منبع حقوق است و اصلی ترین منشأ و منبع در حق زارعانه نیز می باشد .
در خصوص حق زارعانه قدیمی ترین متن که به صراحت تمام از حق زارعانه و مصادیق آن سخن به میان آورده و آن را به رسمیت شناخته ماده 31 آیین نامه ثبت ، مصوب 1317 می باشد . در این ماده ضمن به رسمیت شناختن آن ، حق زارعانه را منوط به شناسایی و اعمال از سوی عرف دانسته است از میان کلام قانون گذار معلوم است که حق زارعانه به هیچ وجه از سوی قانونگذار جعل و تصمیم نیافته و چه بسا در منطقه ای حق زارعانه وجود نداشته باشد .
نقش عرف در ایجاد حق زارعانه
از نظر تاریخی عرف مقدم بر سایرمنابع حقوق است به این معنی که قبل از وجود قانون ، عرف منبع تعیین هنجارهای جامعه بود . درست است که قانون ، موجد حق زارعانه برای زارعین است ولی همین قانون گذار حکم موضوع و شناسایی و جایگاه حق زارعانه را به عرف ارجاع داده است .
در عرف زراعی دو طریق برای ایجاد حق زارعانه ( حق ریشه ) مناطق مختلف ایران دیده می شود
1- بدلیل اینکه بسیاری از زمین های مالکین بنا به دلایل طبیعی و غیر طبیعی مستعد کشاورزی نبود. مالکین اراضی برای بهره برداری بیشتر از اراضی خود چنین زمین هایی را به زارعین واگذار می کردند تا نسبت به مستعد کردن زمین برای کشاورزی اقدام کنند .آماده سازی زمین برای کشت ، حق اولویتی برای زارع در آن زمین ایجاد می کرد که حق زارعانه نام داشت .
2- دربرخی مناطق کشاورزی ایران اعم از مناطق شهری و روستایی مطابق عرف و عادت متداول و مسلم ، چنانچه مالکی زمین زراعی خود را به یکی از عقود اجاره یا مزارعه جهت زراعت به دیگری واگذار کند ، تحت شرایطی با انقضای مدت قرارداد ، تخلیه آن منوط به تأدیه وجهی از سوی مالک به زارع خواهد بود که حق زارعانه نامیده می شود .
رویه قضایی و نقش آن در اعتبار حق زارعانه
قضات محاکم در آرای خود به طور صریح بر عرف حاکم بین مالک و زارع و حتی با ذکر مناطقی از ایران که عرف درآن حاکم است تکیه کرده و با استخراج قواعد عرفی، اجمال و نقض قانون را تا حد زیادی بر طرف نموده اند.
درموضوع حق ریشه ( حق زارعانه ) ، رویه قضایی از دو منبع الهام می گیرد : نخست از قدرت واعتبار عرف به عنوان یک منبع حقوقی ، دوم از نیرویی که هر رویه فضایی از قانون اخذ و خود به عنوان یک منبع حقوقی تجلّی میابد.
قرارداد و نقش آن در ایجاد حق زارعانه
حق زارعانه قرارداد مستقلی تلقی نمی شود ، بلکه در نتیجه اذن مالک و یا در ضمن قرارداد زراعی مانند اجاره یا مزارعه و با فعالیت زارع ایجاد میشود. واضح است که اگر طرفین عقد اجاره یا مزارعه یا دیگر قراردادهای زراعی در هنگام عقد قرارداد به طور صریح به حق زارعانه اشاره کرده باشند ، حق زارعانه را میتوان به محض انعقاد عقد ایجاد شده دانست ولی در مواردی که در عقد زراعی به صراحت یا به صورت ضمنی اشاره ای به حق زارعانه نشده برای ایجاد یا عدم ایجاد آن به عرف منطقه رجوع کرد . برای مثال اگردر قرارداد به نحوه مطالبه حق زارعانه ، یا جواز انتقال حق زارعانه اشاره ای شده باشد این اشاره توافق ضمنی بر وجود حق زارعانه است .